Rima tools &عاشق تنهاييم&

kash...

 
 

 

 

کاش فقط یک نفر بود که وقتی بغض میکردم بغلم میکرد

و میگفت ،

گریه کنی میکشمتا ... !



عشق کودکی ام را به تمام عشق ها ترجیح میدهم

 گرچه یک طرفه بود و بی هدف،

 لااقل صادقانه بود و بی کلک



اغوش

 
 

آغوش خواستم...گفت:"ممنوع است"...
 بوسه خواستم...گفت:"ممنوع است"...
 نگاه خواستم... گفت:"ممنوع است"...
 نفس خواستم...گفت:"ممنوع است" ....
 حال پس ازآن همه سال دیکتاتوریˏعاشقانهˏ
 بایک بطری پر از گلابˏآمده بر سر خاکم
 و به آغوش می کشد با هرچه بوسهˏسنگ سرد مزارم را
 و چه ناسزاوار عکسی را که بر مزارم به یادگار ماندهˏنگاه می کند
 و در حسرت نفس های از دست رفته
 ˏبه آرامی اشک می ریزد.



 
 

 

برای فلــــج کردن یک " زن " ...

 

 لازم نیست پاهایش را قطع کنی....

 

 کافی است به او بقبولانی که ....

 

 این پاهـــای زیبـــــا ....

 

 برای دویدن و ... پریدن از روی موانع ....

 

 ساخته نشــــده است....

 



خدا

 
 

كودكی از خـــــــــــدا پرسـیـد:

 خـــــدایا تو چی می خـــوری و چــی می پوشی؟!

 نــدایـــی در دل كـــــودكـــــ زمــــزمــــه كـــــــرد...

 غـصـه بـنـدگــانـم را می خـــورم و گنـــاه آنان را می پـوشـم...!



 
 

از گابریل گارسیا مارکز می پرسند :

اگه بخوای یه کتاب صد صفحه ای در مورد اُمـید بنویسی، چی می نویسی؟

می گه 99 صفحـــه رو خالی می ذارم. صفحه ی آخر سطر آخـــر می نویسم:

اُمــــــید آخـرین چیزی است که می مــــیرد . . .

 



 
 

ماهمیشه صداهای بلند را میشنویم، پررنگ ها را میبینیم، سخت ها را میخواهیم.

غافل ازینکه خوبها آسان میآیند، بی رنگ می مانند و بی صدا می روند
 



شکسپير

 
 

 

چیزی كه زن دارد و مرد را تسخیر میكند مهربانی اوست نه سیمای زیبایش 
شکسپر

 

 


 



 



دلم...

 
 

وقتی ماهی هایی رو میبینم که از آب میفتن بیرون تند تند دهنشونو باز و بسته میکنن انگار قصد دارن با هوا تشنگیشونو برطرف کنن یاد خودم میفتم وقتی که از خودم بیرون میفتم و احساس خفگی و تنهایی میکنم

گاهی دلت میخواد برای یکی مسیج بدی و باهاش درد دل کنی ولی هر چی لیست کانتکت هاتو نگاه میکنی پیدا نمیکنی اونو
آخه آدم شماره خودشو و آدرس خودشو هیچ وقت سیو نمیکنه
هیچ وقت یادت نمیاد که خودتو باید کجا پیدا کنی
 



زیر آوارِ آخرین حرفت

جا مانده ام لعنتی

نمی دانی "خداحافظت" چند ریشتر بود ..


 



....!

 
 

اگر روزی عاشق شدی …
قصه ات را برای هیچکس بازگو نکن …
این روزها چشم حسودان به دود اسپند عادت کرده...


 



......

 
 

گفتم:میری؟

گفت:آره

گفتم:منم بیام؟
......
گفت:جایی که من میرم جای 2 نفره نه 3 نفر

گفتم:برمی گردی؟

......فقط خندید

اشک توی چشمام حلقه زد

سرمو پایین انداختم

دستشو زیر چونم گذاشت و سرمو بالا آورد

گفت:میری؟

گفتم:آره

گفت:منم بیام؟

گفتم:جایی که من میرم جای 1 نفره نه 2 نفر

گفت:برمی گردی؟

گفتم:جایی که میرم راه برگشت نداره

من رفتم اونم رفت

ولی

اون مدتهاست که برگشته

وبا اشک چشماش

خاک مزارمو شستشو میده

 



عكس تصویر تصاویر پیچك ، بهاربيست Www.bahar22.com

 



 

iبــاز سایـــه ات را

تاریکــی به رُخــــم کشید

خــودم را در آغـــوشش

رهــــا میکنـــــــم

تــا فــراموش کنــــــم

نبــــــــــودنــــت را ... ...................
 



 

بـه دلــَم میگویـَم :

آטּ یوســِفے هم كه برگــَشت به كنعانَش

استثنا بـود تو غمـَت را بـُخور.................
 
 



 
 

 

دلم که تنگ می شود

هوس میکنم بیایم دم خانه ات و داد بزنم :

کجایی ........................
 
 



 
 

 

 

دلتنگی

عین آتش زیر خاکستر است

گاهی فکر میکنی تمام شده

اما یک دفعه

همه ات را آتش میزند ..................
 
 
 
 
 
 

 



 

اوج دلتنگی وقتیه که


نه میتونی صداشو بشنوی،


نه میتونی ببینش،

فقط باید به عکسی که تو پروفایلش گذاشته نگاه کنی. .................



 

زمانی كوه بودم

حالا دیگر آدم شده ام...

می رسیم به هم؟؟.......................
 



........

 
 

 

من

هنوز

ندیدم

کسی‌

رفتن را

بلد باشد و .... بماند...



 
 



 

بگــــذار ببــــوسمَـت

نگـــــران نَبـاش !

کســـی ما را نمی بینَــــد ...

این شعــــرها هـمـــه...

سانســـــور می شــونــــد! ............
 
 



...........

 
 

 

خبر از مـــــن داری ؟ . . .

خـــبر از دلتنـــگی های من چطور ؟ . . .

و آن پروانه هــــای شـــــادی که در نگاهمـــــ بودنـــد . . .

خــبرش رسیــده که مــــرده اند ؟ ؟ ؟ . . .

هیــچ ســـراغ دلمـــ را میگیــری ؟ ؟. . .

کـــسی خـــــبر داده که آبـــــ رفته امــــ از خستگـــی ؟. .

مــچاله امــ از دلتنگــی ؟ . .

آه. . . . که هیچ کلاغـــی نساختیمــ میان همــ !

وجدانتـــ راحتــ . . .

خبرهای مـــن به تـــوـ نمی رسد . .............



............

 
 

 

و "مـ ـن" می ترسـ ـم اَز برهنـ ـگی های ِ اَفکـ ـار درهـ ـم رفتـ ـه ی ِ بـ ـی سـ ـرو تهی

ک ِ آخـ ـر ب ِ ناکجـ ـا آباد هـ ـم نمی رسنـ ـد...

می ترسـ ـم آخـ ـر ندانـ ـم کاری هایـ ـم کار دستـ ـم بدهـ ـد !......................

 

 



 

جای



خالی ات



را



نه



کتاب



پر



می کند



نه



تفریح



نه



حتی



یادت!





دلم آغوشت را میخواهد